زیباترین نابغه جهان ( از دستش ندین )

زیباترین نابغه جهان  (( از دست ندید ))

 

میدانید که IQ اکثریت افراد در بازه‌ی 85-115 قرار می‌گیرد و آنهایی که IQ بالای 130 دارند فوق نابغه نامیده می‌شوند.
تخمین زده می‌شود که اگر از آلبرت انیشتین مرحوم تست IQ به عمل می‌آمد نمره 160 می‌گرفت. خانم خواننده‌ی لهستانی که در فهرست ده زیباروی لهستان در رتبه‌ی دوم قرار دارد تنها چهار امتیاز از انیشتین کمتر است!
در سال 2004 Doda Elektroda در سن 20 سالگی به عضویت جامعه Mensa درآمد و اثبات شد که دارای آی‌کیو 156 است. Mensa موسسه‌ای است که به کشف نوابغ سراسر دنیا می‌پردازد و تاکنون 100,000 نفر از 100 کشور دنیا در آن عضویت دارند

طنز گونه روزنامه کیهان

طنز گونه روزنامه کیهان در مورد گلشیفته فراهانی

.

.

.

.

 

.

.

.

-الو؟
-Holywood
؟
-
آهان! کن آی اسپیک میسیز فراهانی؟
-
شما؟
-
اوه! من میرزا از کیهان
-Please…
-
چه خبره اونجا
-
الو سلام میرزا
-
سلام خانوم خانوما! چه خبر؟

-وای میرزا جات اینجا خیلی خالیه.
-
شما رفتی واسه همه مون بسه!
-
چرا میرزا اینطوری حرف میزنی؟
-
تو واقعا خجالت نمی کشی؟ تو با احساسات نسل سوم این کشور بازی کردی! باید بیای «شیرین بانو» رو ببینی که رو به قبله شده از وقتی عکس و فیلمتو توی اینترنت دیده!
-
خب مگه چیکار کردم؟
-
آخه تو که اینجا با بهترین کارگردان ها و در بهترین فیلم ها فیلم بازی کردی و کلی جایزه گرفتی؛ تو واسه چی رفتی؟
-
تو هم اگه بودی میموندی. حسابشو بکن؛ فرش قرمز، کلی دوربین عکاسی، کلی دوربین فیلمبرداری و کلی خبرنگار و کلی آدم که واست هورا می کشن.
-
خب اینا چه ربطی داره به سر و وضعت و حرفایی که زدی؟
-
گیر نده میرزا دیگه! اگه میخوای بشنوی که جوگیر شدم، آره جوگیر شدم که چی؟ مگه من حق زندگی ندارم؟
-
حق زندگی داری، حق خیانت نداری، می دونی چقدر آدما عکستو زدن رو دیوار واقعا که! حیف شیرین بانو و رفقاش! فیلمتونم که نفروخته!
-
توی آمریکا فیلمای خوب فروشش کمه!
-
مطمئنی؟ ولی آمار میگه فیلمای خوب در هفته اول می ترکونن! ولش کن حالا، تا حالا چند تا پیشنهاد کار داشتی؟
-
پیشنهاد که زیاده ولی یه کار از اسپیلبرگ پیشنهاد شده که توش نقش یه پرستار تروریست رو به من دادن. دو تا کار دیگه هم هست که خانوادگیه.
-
یعنی چی؟
-
یکیش که با دیوید فینچره و قراره من نقش یه کلفت افغانی رو بازی کنم و یه فیلم دیگم از تونی اسکات هست که نقش متصدی پست رو دارم که نامه های یک سیاستمداررو باز می کنه و لو می ره!
-
کلا تو این سه تا فیلم چند دقیقه حضور داری؟
-
روی هم رفته یا نه تک تک؟
-
هرجور بیشتر می شه!
-
روی هم رفته، حدود یازده دقیقه و 35ثانیه!
-
خیلی خوبه نه؟
-
عالیه!
-
راست میگی وقتی اونجا نیکول کیدمن و آنجلینا جولی و جودی فاستر هستن عمراً به تو در هر فیلم بیشتر از 4دقیقه برسه!
-
خیلی هم دلشون بخواد!
-
نگفتی این حرفا چی بود که گفتی؟
-
بالاخره وقتی پول و خونه و امکانات به ات می دن نمی تونی بگی که
-
فهمیدم دیگه ادامه نده
-
تو بگو ایران چه خبر؟
-
برو از فاکس نیوز احوال ایران رو بپرس ای روزگار
(
در این لحظه میرزا با بیان اینکه تف به این شهرت؛ گوشی تلفن را محکم به دیوار کوبید شیرین بانو که از اتاق پشتی داشت این مکالمه رو می شنید با دیدن خورد شدن گوشی تلفن غش کرد و صدای ضعیفی از آن سوی تلفن به گوش رسید که میرزا میرزا من ایران رو دوست دارم اما میرزا…)

 

دانشگاه از نگاه یک عشق

دانشگاه از نگاه یک عشق

.

.

شنبه


همون لحظه که وارد دانشگاه شدم منوجه نگاه سنگینش شدم.
هر جا که می رفتم اونو می دیدم. یکبار که از جلوی هم در اومدیم نزدیک بود به هم بخوریم صداشو نازک کرد و گفت:‍« ببخشید» من که می دونستم
منظورش چی بود. تازه ساعت ?:?? هم که داشتم برد را می خوندم آمد و پشت سرم شروع به خوندن بُرد کرد.
آره دقیقآ می دونم منظورش چیه اون می خواد زن من بشه. بچه ها می گفتن اسمش مریمه. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون، تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم


یکشنبه


امروز ساعت ? به دانشگاه رفتم. موقع رفتن تو سرویس یه خانمی پشت سرم نشسته بود
و با رفیقش می گفتن و می خندیدن. تازه به من گفت:« ببخشید آفا می شه شیشه ی پنجرتونو ببندین.
من که می دونستم منظورش چی بود. اسمش رو می دونستم اسمش نرگسه.» مثه روز معلوم بود که با این خندیدن می خواد دل منو نرم کنه که بگیرمش.
راستیتش منم از اون بدم نمی آد از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون، تصمیم گرفتم با نرگسم ازدواج کنم


دوشنبه


امروز به محض اینکه وارد دانشگاه شدم سر کلاس رفتم.
بعد از کلاس، مینا یکی از هم کلاسیهام جزوه ی منو ازم خواست. من که می دونم منظورش چی بود.
حتمآ مینا هم علاقه داره با من ازدواج کنه.
راستیتش منم از مینا بدم نمی آد. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون، تصمیم گرفتم با مینا هم ازدواج کنم


سه شنبه


امروز روز خوبی نبود نه از مریم خبری بود نه از نرگس نه از مینا.
فقط یکی از من پرسید:« آقا ببخشید امور دانشجویی کجاست؟.» من که می دونم منظورش چیه. ولی تصمیم نگرفتم باهاش ازدواج کنم چون کیفش آبی رنگ بود احتمالا استقلالیه وقتی جریانو به دوستم گفتم به من گفت:« ای بابا بدبخت منظوری نداشته. »
ولی من می دونم رفیقم به ارتباط بالای من با دخترا حسودیش می شه. حالا به کوری چشم دوستم
هم هر جور که شده با این یکی هم ازدواج می کنم

.

چهارشنبه


امروز وقتب که داشتم وارد سلف می شدم یه مرتبه متوجه شدم که از دانشگاه آزاد ساوه به دانشگاه
ما اردو اومدن. یکی از دخترای اردو از من پرسید:« ببخشید آفا! دانشگاه پرستاری کجاست؟»
من که می دونستم منظورش چیه. اما تو کار درستیه خودم موندم که چه طور دختر ساوجی هم منو شناخته
و به من علاقه پیدا کرده. حیف اسمش رو نفهمیدم. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون.
تصمیم گرفتم هر طور شده پیداش کنم و باهاش ازدواج کنم. طفلکی گناه داره که از عشق من پیر بشه


پنج شنبه


یکی از دوستای هم دانشگاهیم به نام احمد منو به تریا دعوت کرد.
من که می دونستم از این نوشابه گرفتن منظورش چیه! می خواد که من بی خیال مینا بشم. راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون عمرآ قبول کنم

.

جمعه


امروز صبح در خواب شیرینی بودم که داشتم خواب عروسیه بزرگ خودمو می دیدم.
عجب شکوه و عظمتی بود داشتم انگشتمو تو کاسه ی عسل فرو می بردم که ... مادرم یهو از خواب بیدارم
کرد و بهم گفت که برم چند تا نون بگیرم. وقتی تو صف نونوایی بودم دخترخانمی ازم پرسید:
«ببخشید آقا صف ? تایی ها کدومه؟» من که می دونم منظورش چی بود اما عمرآ باهاش ازدواج کنم.
راستش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون من از دختری که به نونوایی بیاد خیلی خوشم نمی آد

.

شنبه


امروز صبح زود از خواب بیدار شدم صبحانه را خوردم و اومدم که راه بیافتم که مادرم گفت:
« نمیخواد دانشگاهبری. امروز جواب نوار مغزت آمادست. برو از بیمارستان بگیر.»... وقتی به آزمایشگاه رسیدم
از خانم مسئول آزمایشگاه جواب نوار مغزم رو خواستم. به من گفت: «آقا لطفآ چند دقیقه صبر کنید
من که می دونستم منظورش چیه .... حتما میذونه میرم دانشگاه واز من خوشش اومده...