طنز گونه روزنامه کیهان

طنز گونه روزنامه کیهان در مورد گلشیفته فراهانی

.

.

.

.

 

.

.

.

-الو؟
-Holywood
؟
-
آهان! کن آی اسپیک میسیز فراهانی؟
-
شما؟
-
اوه! من میرزا از کیهان
-Please…
-
چه خبره اونجا
-
الو سلام میرزا
-
سلام خانوم خانوما! چه خبر؟

-وای میرزا جات اینجا خیلی خالیه.
-
شما رفتی واسه همه مون بسه!
-
چرا میرزا اینطوری حرف میزنی؟
-
تو واقعا خجالت نمی کشی؟ تو با احساسات نسل سوم این کشور بازی کردی! باید بیای «شیرین بانو» رو ببینی که رو به قبله شده از وقتی عکس و فیلمتو توی اینترنت دیده!
-
خب مگه چیکار کردم؟
-
آخه تو که اینجا با بهترین کارگردان ها و در بهترین فیلم ها فیلم بازی کردی و کلی جایزه گرفتی؛ تو واسه چی رفتی؟
-
تو هم اگه بودی میموندی. حسابشو بکن؛ فرش قرمز، کلی دوربین عکاسی، کلی دوربین فیلمبرداری و کلی خبرنگار و کلی آدم که واست هورا می کشن.
-
خب اینا چه ربطی داره به سر و وضعت و حرفایی که زدی؟
-
گیر نده میرزا دیگه! اگه میخوای بشنوی که جوگیر شدم، آره جوگیر شدم که چی؟ مگه من حق زندگی ندارم؟
-
حق زندگی داری، حق خیانت نداری، می دونی چقدر آدما عکستو زدن رو دیوار واقعا که! حیف شیرین بانو و رفقاش! فیلمتونم که نفروخته!
-
توی آمریکا فیلمای خوب فروشش کمه!
-
مطمئنی؟ ولی آمار میگه فیلمای خوب در هفته اول می ترکونن! ولش کن حالا، تا حالا چند تا پیشنهاد کار داشتی؟
-
پیشنهاد که زیاده ولی یه کار از اسپیلبرگ پیشنهاد شده که توش نقش یه پرستار تروریست رو به من دادن. دو تا کار دیگه هم هست که خانوادگیه.
-
یعنی چی؟
-
یکیش که با دیوید فینچره و قراره من نقش یه کلفت افغانی رو بازی کنم و یه فیلم دیگم از تونی اسکات هست که نقش متصدی پست رو دارم که نامه های یک سیاستمداررو باز می کنه و لو می ره!
-
کلا تو این سه تا فیلم چند دقیقه حضور داری؟
-
روی هم رفته یا نه تک تک؟
-
هرجور بیشتر می شه!
-
روی هم رفته، حدود یازده دقیقه و 35ثانیه!
-
خیلی خوبه نه؟
-
عالیه!
-
راست میگی وقتی اونجا نیکول کیدمن و آنجلینا جولی و جودی فاستر هستن عمراً به تو در هر فیلم بیشتر از 4دقیقه برسه!
-
خیلی هم دلشون بخواد!
-
نگفتی این حرفا چی بود که گفتی؟
-
بالاخره وقتی پول و خونه و امکانات به ات می دن نمی تونی بگی که
-
فهمیدم دیگه ادامه نده
-
تو بگو ایران چه خبر؟
-
برو از فاکس نیوز احوال ایران رو بپرس ای روزگار
(
در این لحظه میرزا با بیان اینکه تف به این شهرت؛ گوشی تلفن را محکم به دیوار کوبید شیرین بانو که از اتاق پشتی داشت این مکالمه رو می شنید با دیدن خورد شدن گوشی تلفن غش کرد و صدای ضعیفی از آن سوی تلفن به گوش رسید که میرزا میرزا من ایران رو دوست دارم اما میرزا…)

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد